جدول جو
جدول جو

معنی فرج الله - جستجوی لغت در جدول جو

فرج الله
(پسرانه)
گشایشی از جانب خداوند
تصویری از فرج الله
تصویر فرج الله
فرهنگ نامهای ایرانی
فرج الله
(فَ رَ جُلْ لاه)
ابن محمد بن درویش الحویزی. مورخ ادیب امامی. نسبتش به حویزه است که در میان بصره و خوزستان است. او راست: 1- کتاب الرجال که دو مجلد بزرگ است در تراجم. 2- الغایه، در منطق و کلام. 3- الصفوه، در اصول. 4- تذکرهالعنوان، در نحو و منطق و عروض. 5- شرح تشریح الافلاک للبهائی. 6- تفسیر. 7- تاریخ کبیر. 8- دیوان شعر. 9- رساله ای در علم حساب.. و رجوع به روضات الجنات چ سنگی ص 511 شود
ابن شمس الدین جوینی (صاحب دیوان). وی یکی از چهار فرزند صاحب دیوان بود که به امر ارغون خان مدتی پس از قتل پدرش به سال 683 ه. ق. به قتل رسید. رجوع به ’از سعدی تاجامی’ تألیف ادوارد براون ترجمه حکمت ص 32 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فیض الله
تصویر فیض الله
(پسرانه)
لطف و محبت خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فضل الله
تصویر فضل الله
(پسرانه)
لطف و توجه خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرم الله
تصویر کرم الله
(پسرانه)
بخشش و لطف خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فتح الله
تصویر فتح الله
(پسرانه)
پیروزی خدا
فرهنگ نامهای ایرانی
(فَ حُلْ لاه)
کاتب. امیر علیشیر نوایی نویسد: از جملۀ کاتبان بی نظیر مسلم است و جمیع خطوط را از غبار و ثلث و غیرهما به یک قلم مینویسد در غایت خوبی و زیبایی، و کسی بسیار خوش صحبت است و بسیار اشعار استادان یاد دارد. سلطان صاحب قران او را از تبریز به اسطنبول آورده است.وی کاتب معتبر شاه اسماعیل صوفی بوده و اکنون (در زمان میر علیشیر) کاتب سلطان روم است ولیکن چون فضایل اعتباری ندارد او نیز اعتباری ندارد و معیشت بسهولت نمیگذراند. شعر نیکو میگوید و این شعر از اوست:
چه شد ای بیوفا کز ما نکردی یاد بگذشتی
چراغ عیش ما کشتی، روان چون باد بگذشتی.
(از مجالس النفائس چ حکمت ص 393)
لغت نامه دهخدا
(فَ لُلْ لاه)
تبریزی. طبیب معروفی است که در دربار تیمور بوده و در آخرین بیماری او که منجر به مرگش گردید در معالجۀ او کوشش و حذاقت بسیار نموده است. (نقل با تصرف از تاریخ ادبی ایران ادوارد برون ترجمه علی اصغر حکمت ج 3 ص 232)
لغت نامه دهخدا
(فِ رَ تُلْ لاه)
آفرینش ایزدی. هستی ازلی. وجود حق:
فطرهاﷲ چیست ؟ رنگ خم هو
پیسه ها یکرنگ گردد اندر او.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(فَ ضُلْ لاه)
ابن احمد، معروف به ابن القاب رومی (950 هجری قمری / 1543 میلادی - 1020 هجری قمری / 1611 میلادی). فاضلی از قضاه است که او را بتازی آثار منظوم است. اصلاً ترک بود ولی در ادب عربی وارد و گوینده ای فصیح بود. مدتی در حلب و سپس در شام قاضی بود. (از اعلام زرکلی از خلاصه الاثر)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 420 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ فَ رَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 18 هزارگزی شمال کوزران و کنار راه فرعی کوزران به ثلاث. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، حبوبات، دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارض الله
تصویر ارض الله
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
خدا بالابراد، یا رفع الله درجنه. خدای پایه او را بالابراد،شعری گفته است خواجه ابوالهیثم - رفع الله درجته - و اندرو سوالهای بسیارکرده. . یا رفعها الله. خدای آندو را بالا براد،و اقبال پادشاه وقت و همت او - رفعها الله - در افزوده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفر الله
تصویر غفر الله
خدا بیامرزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطره الله
تصویر فطره الله
آفرینش ایزدی، هستی، ازلی
فرهنگ لغت هوشیار